آیا رسیدن صبح و رفتن به سرکاری که آن را دوست ندارید برایتان غذابآور است؟
روانشناسان مشاوره خانواده می گویند آیا معمولا همچنان خوابآلود و کسل در رختخواب دراز میکشید و احساس میکنید چقدر از زندگی و از خودتان متنفرید؟ آیا ترجیح میدهید دندانهایتان را یک به یک بدون هیچ بیحسی بکِشند اما سر کارتان نروید؟ اگر جواب شما به این سوالها یک بلهی محکم و کشدار است، پس دیگر شکی نیست که از کارتان نفرت دارید و تا ساعتها میتوانید در مورد بیزاریتان از کاری که دارید حرف بزنید.واقعیت این است که بیشتر ما توانایی آن را نداریم که به راحتی شغلی را که دوستش نداریم ترک کنیم، چون قسطها و صورتحسابهایی داریم که باید پرداخت کنیم و خیلی چیزهای دیگر. پس چه باید بکنیم وقتی از کارمان بیزاریم؟ کارشناسان مشاوره خانواده می گویند که چرا ترک کردن کار، دشوار و ماندن در آن دشوارتر است؟
هر روز و هر روز آه و ناله کردن و غر زدن از کار، نه تنها عذابتان میدهد بلکه باعث آزار اطرافیانتان هم میشود. و اینکه به خودتان بگویید چسبیدن به کار زجرآوری که میدانید چیست، بهتر است از وارد شدن به کاری که نمیدانید چیست، فلسفه و نگرش بدی است.اگر از کارتان متنفرید پس احتمالا در آن خیلی خوب نیستید و کارآیی ندارید و در آیندهای نه چندان دور، در آن شکست خواهید خورد، آن وقت چگونه تحمل خواهید کرد؟ شما باید راهی برای بیرون آمدن از شرایط فعلیتان پیدا کنید. در ادامه برایتان میگوییم معمولترین دلایلی که افراد به کاری که دوست ندارند ادامه میدهند چیست.
یکی از اصلیترین دلایلی که افراد سرسختانه به کاری که از آن بیزارند ادامه میدهند و در نهایت از خودشان هم متنفر میشوند این است که از ناشناختهها میترسند. مخصوصا آنهایی که نزدیک به سن بازنشستگی هستند یا مادرانی که بعد از گذراندن مرخصی زایمان، سر کار خود برگشتهاند، و یا حتی کارمندانی که مدتهاست در یک سازمان یا شرکت در موقعیتی یکسان باقی ماندهاند، ترس بیشتری از ترک کارشان دارند.
نگرانیهای مالی
بله، البته درست است؛ هزینههای زندگی، چکها و صورتحسابهای پرداخت نشده و بدهیهایی که بیشتر هم میشوند، همهی اینها میتوانند ترسی عظیم و ویرانگر در دل هر کسی ایجاد کنند. اگر بیکار شوید، همین موقعیت مالی ضعیف و آب باریکهای که دارید نیز دیگر نخواهد بود و همین دلیل اصلی حفظ کاری است که علاقهای به آن ندارند و حتی از آن بیزارند.
وضعیت نامناسب بازار کار
گاهی هم دلیل ترک نکردن کاری که دوستش ندارید این است که وضعیت بازار کار اصلا مناسب نیست و احتمال پیدا کردن کار جدیدی که هم خوب و آیندهدار باشد و هم شما به آن علاقه داشته باشید، تقریبا به صفر نزدیک است. مدتهاست که در آگهیهای استخدام و سایتهای کاریابی جستجو میکنید و همهی نشانهها حاکی از آن هستند که اگر کار فعلیتان را ترک کنید، بیکار خواهید ماند.
با احساس بدتان کنار آمدهاید
از کارتان متنفرید؛ خب که چی؟! آدمهای بسیار زیادی در این دنیا هستند که شانه بالا میاندازند و میگویند: مثلا چه کار میخواهی بکنی وقتی از کارت بیزاری؟ این بخشی از زندگیست، تو حتما هم نباید کاری را که انجام میدهی دوست داشته باشی و ...این باور و نگرش در وجود شما ریشه دوانده و عقیده دارید اگر این کار و شغل میتواند زندگی شما و خانوادهتان را تامین کند، پس ارزش فداکاری کردن را دارد؛ درست است؟!
همهی کارها مثل هم هستند
و آخرین بهانه؛ شما یک جورهایی فکر میکنید همهی کارها در این دنیا، بد و ناخوشایند هستند و با این طرز فکر، بالاخره زمانی دور یا نزدیک، فلاکت و نفرت از خود را به جان خواهید خرید. رئیسهای بد، همکاران حسود و حجم کاری زیاد و طاقتفرسا؛ همهی اینها ویژگیهای تمام شغلهای دنیا هستند؛ این نظر شماست، اینطور نیست؟
خب، پس چه باید بکنیم وقتی از کارمان متنفریم و ظاهرا راهی نداریم؛ هیچ کاری نکردن هم گزینهی نامناسبی است.شما از کارتان نفرت دارید؛ این در ذهن شما جاافتاده است. و اگر هنوز در حال خواندن این مطلب هستید، نه تنها خیلی زیاد از کارتان متنفرید، بلکه از انجام آن هم کراهت دارید و از آن روی میگردانید، و این حسی نیست که برایتان موقتی و گذرا باشد، بلکه کاملا در ذهن و نگاه شما مدتهاست که جا افتاده. مشکل اینجاست که ماندن در این کار و هیچ اقدامی نکردن، برای شما و آیندهتان خوب نیست.
همانطور که گفتیم، شما نمیتوانید در انجام کاری که از آن لذت نمیبرید عملکرد خوبی داشته باشید، طبیعتا امروز و فردا خواهید کرد، از پذیرفتن مسئولیتهای بیشتر سرباز خواهید زد و تمام روز را در حال شکایت کردن و نالیدن از آن خواهید بود، همکارانتان از کلام و غر زدنهای شما کلافه و خشمگین خواهند شد و رئیستان هم از شما ناراضی خواهد بود. اگر شکایتهای شما به گوش رئیستان برسد، خب، به زودی اخراج خواهید شد!
بیزاری از کار
شما نمیتوانید در انجام کاری که از آن لذت نمیبرید عملکرد خوبی داشته باشید. ارزیابی کنید و یک حرکت مثبت انجام دهید
مایا آنجلو میگوید: «اگر چیزی را دوست ندارید، تغییرش دهید. اگر هم نمیتوانید تغییرش دهید، نگرشتان را تغییر دهید.»
شما هم دو کار میتوانید انجام دهید: اول اینکه شغلتان را عوض کنید یا حداقل یک سری از شرایط مربوط به کارتان را که آزارتان میدهد تغییر دهید، یا دوم اینکه نگرشتان را نسبت به شغلتان تغییر دهید.اینکه در شغلتان احساس شادی نمیکنید یا از آن متنفرید میتواند یک عامل غیراصلی و خارجی باشد، اما ممکن است از یک عامل درونی و اصلی نشات گرفته باشد. آیا کلا آدم ناراحتی هستید و نسبت به زندگی احساس خوبی ندارید؟ یا این فقط شغلتان است که ناراحتتان میکند؟ اگر به طور کلی احساستان نسبت به زندگی مطلوب نیست، پس تصمیم بگیرید که هر روز، تغییرات کوچک و جزئی ایجاد کنید و از تمام کمکهای لازم برای شاد کردن و خوب کردن حال خودتان بهره ببرید.
- ۹۷/۰۵/۰۶